۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸۸

بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرند
رقم گریه نویسند و دو عالم گیرند

آه پنهان جگر سوختگان رسوایی است
پرده شعله به روی دل بیغم گیرند

تنم از داغ جنون آینه شعله نماست
عضو عضوم سبق سوختن از هم گیرند

راز داران خیال رخت از دیده پاک
سینه را چون گل آیینه به شبنم گیرند

چاره درد دل گریه پرستان وفا
با گلابی است که از اشک دمادم گیرند

با خیالت نکنم عیش ابد می ترسم
که نشان غمت از خاطر خرم گیرند

در حسابند ز من عاقل و دیوانه اسیر
بیش از آن درد تو دارم که مرا کم گیرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.