هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از عشق، دلبستگی و رنجهای عاطفی سخن میگوید. او از نگاه معشوق، غمهای گذشته و امید به بهبودی با عشق جاودانه میگوید. همچنین، به مفاهیمی مانند یکرنگی، بیرنگی و آیینهای بدون کینه اشاره دارد که نماد صداقت و پاکی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۹۷
صف مژگان تو دل را چمن سینه کند
نگه گرم تو جان در تن آیینه کند
چشم بد دور فلک گوشه چشمی دارد
غم پارینه ما را می پارینه کند
شهد الفت به قوام آمد و حسرت باقی است
عمر جاوید علاج غم دیرینه کند
آنکه یکرنگی ما را گل بی رنگ شناخت
دل ما را برد آیینه بی کینه کند
خون خورد توبه که خون در دل ما کرد اسیر
تا به کی شنبه ما را شب آدینه کند
نگه گرم تو جان در تن آیینه کند
چشم بد دور فلک گوشه چشمی دارد
غم پارینه ما را می پارینه کند
شهد الفت به قوام آمد و حسرت باقی است
عمر جاوید علاج غم دیرینه کند
آنکه یکرنگی ما را گل بی رنگ شناخت
دل ما را برد آیینه بی کینه کند
خون خورد توبه که خون در دل ما کرد اسیر
تا به کی شنبه ما را شب آدینه کند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.