۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۶

همه دردیم تا دوا چه کند
همه دردیم تا صفا چه کند

گر دعا سحر سامری گردد
چه کند با تو بیوفا چه کند

به خودش این فراغت ارزانی
آشنای تو آشنا چه کند

بیخودانیم بر سر کویت
به خود آییم تا خدا چه کند

در پناه غبار کوی توایم
صرصر نیستی به ما چه کند

دل به دل حرف می زند از دور
محو دیدار او ادا چه کند

نامه ام برقها گداخته است
تا به همراهی صبا چه کند

قدح آفتاب باید اسیر
باده وصل او هوا چه کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.