هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، بلبل، و خار، به بیان احساسات عمیق و رنج‌های عشق می‌پردازد. شاعر از بی‌زبانی، تغافل، و غربت سخن می‌گوید و با ترکیب مضامین عشق و درد، حالتی شاعرانه و تأمل‌برانگیز خلق می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۹۹

خار گلزار وفا گل می کند
بیزبانی کار بلبل می کند

با دلش یکرنگی ما بیشتر
عشوه در کار تغافل می کند

مفت من آیینه روی تو را
جام می هر لحظه گل گل می کند

شکوه رنگین بهار درد و داغ
شوقش اظهار تجمل می کند

سرگرانی سرمه چشم نیاز
شکوه سرگرم تغافل می کند

از بیابانها چها شرمنده ام
گریه ام عرض تجمل می کند

خار خشکم غربتم سرشار تر
شعله از بال و پرم گل می کند

از اسیر بینوا خجلت کشم
خضر را خضر توکل می کند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.