هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجهای عاطفی و دلشکستگی خود میگوید. او از بیتوجهی معشوق، ناامیدی و تلخیهای زندگی سخن میگوید و تصمیم میگیرد دل را رها کند تا از دردها رهایی یابد. این اشعار سرشار از احساسات عمیق و غمگین هستند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، موضوعاتی مانند دلشکستگی و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۱۱
سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود
دل به دریا افکنم ساحل همان گیرم نبود
سینه ای بر تیر باران تغافل می دهم
التفات خنجر قاتل همان گیرم نبود
آنکه دیدم عمری از آیینه دل روی او
یک نفس از حال من غافل همان گیرم نبود
ترک دل کردم چه پروا دارم از تاراج عمر
برقها مطلب روا حاصل همان گیرم نبود
دل گره می زد به کارم ترک او کردم اسیر
برخود آسان کردم این مشکل همان گیرم نبود
دل به دریا افکنم ساحل همان گیرم نبود
سینه ای بر تیر باران تغافل می دهم
التفات خنجر قاتل همان گیرم نبود
آنکه دیدم عمری از آیینه دل روی او
یک نفس از حال من غافل همان گیرم نبود
ترک دل کردم چه پروا دارم از تاراج عمر
برقها مطلب روا حاصل همان گیرم نبود
دل گره می زد به کارم ترک او کردم اسیر
برخود آسان کردم این مشکل همان گیرم نبود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.