هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عاشقانه و احساسات ناشی از عشق یکطرفه و ناکامی می‌پردازد. شاعر از غم، ستم، تغافل معشوق و ناامیدی سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خون، شراب، گل و خزان، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'توبه خون خوردن' و 'خون ساغر جمشید' نیاز به دانش ادبی و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۱۲

از جان که می شنید اگر حرف غم نبود
از دل چه می کشید کسی گر ستم نبود

شرمنده تغافل و ناز و کرشمه ایم
چشم تو آنچه در حق ما کرد کم نبود

تقریب شکوه ای چو فراق تو داشتیم
ممنون خامه ام که شکایت رقم نبود

ای توبه خون خوری که کدوی شراب ما
خاکش ز خون ساغر جمشید کم نبود

مرهم طراوت گل باغ جراحت است
بی خنده شکفتگی امید غم نبود

ته جرعه بهار بود زحمت خزان
شادی اگر نبود نشان الم نبود

از سر نمود قطع بیابان غم اسیر
این سرزمین قلمرو نقش قدم نبود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.