هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلتنگی سخن می‌گوید، از دوری معشوق و تأثیر آن بر روح و روان خود می‌نالد. او از غم و اندوه ناشی از این دوری و همچنین از فروتنی و خاکساری که عشق به همراه می‌آورد، یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به نامه‌ای از راه دور اشاره می‌کند که نشانه‌ای از امید یا پیامی از معشوق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای درک کامل، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۶۳۷

دلم زیاد نگاهت به شود می آید
چراغ خلوتم از بزم طور می آید

وداع هستی خود می کنم قرارم نیست
همین بس است که دیدم ز دور می آید

غبار راه قناعت که پیک اهل دل است
ز پایتخت سلیمان مور می آید

گذشت مدت عمرم به عجز و غافل از این
که خاکساری عشق از غرور می آید

به سویم از دل آواره نامه ای دارد
نگاه قاصدم از راه دور می آید

شراب از غم لعلش اسیر بسکه گداخت
به بزم باده کشان بی حضور می آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.