هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر درد و رنج عشق و جدایی از یار است. شاعر از نبود مردانگی در عشق و جایگاه رندان در برابر زاهدان سخن می‌گوید. او از درد و درمان، شادی و غم، و ارتباط این مفاهیم با عشق و حقیقت صحبت می‌کند. در نهایت، شاعر به مدعیان و خسته‌دلان خطاب می‌کند و از عطار به عنوان کسی که تماماً در اندوه فرو رفته است، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱

چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را
سجاده زاهدان را درد و قمار ما را

جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان
آن نیست جای رندان با آن چکار ما را

گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند
می زاهدان ره را درد و خمار ما را

درمانش مخلصان را دردش شکستگان را
شادیش مصلحان را غم یادگار ما را

ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی
کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را

آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت
کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را

عطار اندرین ره اندوهگین فروشد
زیرا که او تمام است انده گسار ما را
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.