۱۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶۴

مستم و آن چشم شهلا در نظر
شوخ می رقصد تماشا در نظر

بسته آیین گریه مژگان مرا
قطره خونی است دریا در نظر

امشب از نظاره مستی می کنم
بسته آیین عکس مینا در نظر

مصلحت بین صبح خیزان تو را
سرمه خوابی است دنیا در نظر

مشق باران می کند مژگان من
کاغذ ابری است صحرا در نظر

هیچ بر هیچ است چون خواب خمار
حسن رنگ آمیز دنیا در نظر

جلوه ای سر کرد و می ریزد اسیر
برگ گل از خاک آن پا در نظر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.