هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شوق سفر و بی‌تابی برای حرکت سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که سفر مانند شمع و مهتاب زندگی‌اش را روشن کرده است. با وجود بی‌قراری، در این بی‌آرامی، آرامش خاصی می‌یابد. سفر برای او مانند یک محراب است که به آن سر تعظیم فرود می‌آورد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌های عمیق در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

شمارهٔ ۶۶۵

داردم شوق تو بیتاب سفر
شمع بزمم شده مهتاب سفر

بستر راحت من سیماب است
در وطن برده مرا خواب سفر

شوق خضر ره و من باد صبا
بی سر انجامیم اسباب سفر

در ره تفرقه دل چو غبار
هست جمعیت من باب سفر

برده شوق وطنم از ره و من
داده ام خانه به سیلاب سفر

دارم آرام ز بی آرامی
شده بیتابی من تاب سفر

سر به نقش قدمی دارد اسیر
می کند سجده به محراب سفر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.