۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶۵

داردم شوق تو بیتاب سفر
شمع بزمم شده مهتاب سفر

بستر راحت من سیماب است
در وطن برده مرا خواب سفر

شوق خضر ره و من باد صبا
بی سر انجامیم اسباب سفر

در ره تفرقه دل چو غبار
هست جمعیت من باب سفر

برده شوق وطنم از ره و من
داده ام خانه به سیلاب سفر

دارم آرام ز بی آرامی
شده بیتابی من تاب سفر

سر به نقش قدمی دارد اسیر
می کند سجده به محراب سفر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.