هوش مصنوعی: این شعر از ضعف و ناتوانی درونی و بیرونی سخن می‌گوید. شاعر احساس می‌کند که در همه چیز ضعف دارد، از طبیعت تا کاروان‌ها، و حتی در بیان احساساتش. او درد و ضعف را خریدار تن و پرستار دل خود می‌داند. همچنین، او اشاره می‌کند که ضعف در تمام وجودش نفوذ کرده و حتی طوفان زندگی نیز او را درگیر کرده است. در نهایت، شاعر به قدرت بالاتر از خود اشاره می‌کند که می‌تواند بر ضعف غلبه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غم‌انگیز و ضعف ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۰۴

بهارم گلستان در گلستان ضعف
غبارم کاروان در کاروان ضعف

نمی آید ز شرمم در گمان دل
نمی آید ز ضعفم بر زبان ضعف

خریدار تن من بینوا درد
پرستار دل من ناتوان ضعف

توان دید از اشارتهای پنهان
که گردیده است مغز استخوان ضعف

سر و کارم به طوفان اوفتاده است
دل من کشتی است و بادبان ضعف

نفس نا گشته از خاکم غباری
تتق بست از زمین تا آسمان ضعف

غرض گر چشم بیمار تو باشد
بماند جاودان تا جاودان ضعف

قوی تر زور ابروی کماندار
خدنگی می گشاید بر نشان ضعف
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.