هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رضایت درونی سخن می‌گوید. او با کاشتن تخم رضا در دل خود، به آرامش و شکرگزاری رسیده است. در خلوت با خیال معشوق، حیران و شادمان است و خود را در آینه‌ای از عشق می‌بیند. او از وابستگی به معشوق و از دست دادن خود در این راه می‌گوید و در نهایت، به بی‌نیازی از دو جهان و اسارت در عشق اعتراف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۲۲

در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام
هر نفس خرمن شکری است که برداشته ام

با خیالت همه در خلوت یک حیرانی
دیده ام برگ گل و آینه پنداشته ام

به چه رو طوطی آیینه دیدار شوم
چقدر پاس پریشان نظری داشته ام

برگ گل بال شعف سازم و پرواز کنم
خاری از راه تمنای تو برداشته ام

در نظر کیست ندانم ز که گویا شده ام
که وجود دو جهان را عدم انگاشته ام

همه حیرت شده ام عجز گواه است گواه
پیش از این دست و دلی پا و سری داشته ام

بی نیاز دو جهان گشته ام از یادش اسیر
آرزو در دل غارتزده نگذاشته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.