۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۵

لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام
آتشین موجم ز بحر چشم تر جوشیده ام

قطره باران نیسانم که در دریای عشق
گاه با طوفان و گاهی با خطر جوشیده ام

بر رگ جان خورده ام زین کینه جویان نیشتر
همچو خون خود به هرکس بیشتر جوشیده ام

نخل امیدم ندارد حاصلی جز سوختن
از نهال شعله مانند شرر جوشیده ام

کی شناسد این خزف بی مایگان قدر اسیر
گوهرم در سینه بحر هنر جوشیده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.