هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و از بی‌قراری و حیرت خود در فراق معشوق می‌نالد. او از بی‌تابی و بی‌قراری خود می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند با معشوق ارتباط برقرار کند. همچنین، از تأثیر عمیق عشق بر روح و جان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۷۴

کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم
جان را کنم نثار و سخن مختصر کنم

خوی صبا گرفته دلم از هوای دام
کو آشیان کجاست که زیر و زبر کنم

یک مو نمانده بر تن من بی خیال دوست
شمشیر اگر کشد به چه رو ترک سر کنم

بینا دلی کجاست که در بزم او چو شمع
گاهی ز جیب تیره دلی سر به در کنم

در حیرتم که با نظر تنگ روزگار
گر خاک راه خلق شوم چون به سرکنم

کو طاقتی که از سرکویت چو بگذرم
غافل کنم تو را و به سویت نظر کنم

آیینه داغ می شود از رشک من اسیر
روشن ز خط او چو سواد نظر کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.