۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۶

کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم
عقل را بیخود از این نشئه سرجوش کنم

هر نفس تا نکشم خجلت اظهار دگر
حرف او گویم و دانسته فراموش کنم

گرنه سیلی خور غیرت شوم از وصف کسی
انجمن را چو قدح یک لب خاموش کنم

با گل زخم تو در باغ نمانم که مباد
غنچه را زخمی خمیازه آغوش کنم

ای خوش آن دولت سرشار که از صید اسیر
حلقه ای از خم فتراک تو در گوش کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.