هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از تنهایی، ناامیدی و درد عشق یاد می‌کند و با وجود رنج‌ها، عشق را فدای جان خود می‌داند. همچنین، به مفلس بودن خاطر خود و نداشتن گنج عشق اشاره می‌کند و در نهایت، از شهادت در راه معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، درد عشق و مفاهیمی مانند شهادت است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات غنایی و اصطلاحات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۷۷۸

یاد چشمی را به افسون رام الفت می کنم
می نشینم گوشه ای تنها فراغت می کنم

ننگ سربازی است امید ترحم داشتن
جان فدای جور یار بی مروت می کنم

خاطر من مفلس و گنج روان عشق نیست
تکیه بر جمعیت گرد کدورت می کنم

محشر صد زخم ناسور است چاک سینه ام
خواب خوش در بستر شور قیامت می کنم

از تغافل صد رهم گر خون بریزی چون اسیر
از دم تیغ تو احیای شهادت می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.