هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق و متناقض خود سخن می‌گوید. او گاهی با مجنون و گاهی با باد همدم می‌شود، خانه‌بهدوش است و مقصدی ندارد. با وجود غفلت، همیشه یاد معشوق را در دل دارد و در میان خنده‌ها گریه می‌کند. افتادگی و خاکساری را دوست دارد و در سایهٔ مرغ اساطیری هما روزگار می‌گذراند. تشنهٔ بهار است اما در بیابان بی‌آب و هوا زندگی می‌کند. راهش را گم کرده اما همچنان مانند باد در حرکت است. با بیگانگان نیز آشناست اما از یاران قدیمی دور افتاده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم، تنهایی و گمگشتگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۷۹

گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می کنم
خانه بر دوشم نمی دانم کجا سر می کنم

غفلتم می سوزد اما نیستم بی یاد او
درمیان خنده گاهی گریه ها سر می کنم

دلنشینم گشته گرد کوچه افتادگی
خاکسارم در پناه نقش پا سر می کنم

تا قناعت کرد مشت استخوانم را غبار
روز و شب در سایه بال هما سر می کنم

تشنه خون بهارم کی کشم منت ز ابر
در سموم آباد بی آب و هوا سر می کنم

گر نبردم ره به جایی نیست از تقصیر خضر
من که در هر گام راهی چون صبا سر می کنم

گشته ام بیگانه زود آشنا یاران اسیر
من که با بیگانگان هم آشنا سر می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.