هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا بیانگر وحدت وجود و عشق الهی است. شاعر تأکید میکند که در همه مکانها (بتخانه، مسجد، خرابات) به دنبال معشوق حقیقی گشته و خود را آیینه آفتاب و ذرهای در برابر او میداند. او از تعلقات دنیوی دوری کرده و به عشق الهی پایبند است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده در این شعر، درک آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. این محتوا برای کسانی مناسب است که با ادبیات عرفانی آشنایی نسبی دارند.
شمارهٔ ۷۸۹
تا از دل و دین جدا نگشتیم
با درد تو آشنا نگشتیم
بتخانه و مسجد و خرابات
ما در طلبت کجا نگشتیم
آیینه آفتاب بودیم
تا ذره خودنما نگشتیم
ممنون شراب یا دواییم
شرمنده از این هوا نگشتیم
جان صبر چکیده است ما را
خجلت زده جفا نگشتیم
بیهوشی دایم پیاله
غافل ز تو بیوفا نگشتیم
در چشم کسی نمی توان رفت
شادیم که توتیا نگشتیم
مانند اسیر در دو عالم
از سایه او جدا نگشتیم
با درد تو آشنا نگشتیم
بتخانه و مسجد و خرابات
ما در طلبت کجا نگشتیم
آیینه آفتاب بودیم
تا ذره خودنما نگشتیم
ممنون شراب یا دواییم
شرمنده از این هوا نگشتیم
جان صبر چکیده است ما را
خجلت زده جفا نگشتیم
بیهوشی دایم پیاله
غافل ز تو بیوفا نگشتیم
در چشم کسی نمی توان رفت
شادیم که توتیا نگشتیم
مانند اسیر در دو عالم
از سایه او جدا نگشتیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.