هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که به امید و قناعت بسنده نمی‌کند و تنها محبت را می‌پذیرد. او نه به دنبال ثروت است و نه رنج ریاضت می‌کشد، نه ادعای تغییر جهان دارد و نه می‌خواهد عبرت دیگران شود. همچنین، او در دام عشق اسیر نمی‌شود تا از فرصت‌ها انتقام بگیرد و تنها آرزویش این است که محرم راه عشق شود تا از کدورت‌ها رها گردد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است.

شمارهٔ ۷۹۳

بار امید و ناز قناعت نمی کشیم
جز منت اثر ز محبت نمی کشیم

نه گنج آرزویی و نه رنج حیرتی
قارون نمی شویم و ریاضت نمی کشیم

حرفی رقم ز نسخه عالم نمی کنیم
در چشم خلق سرمه عبرت نمی کشیم

در صیدگاه ناز تو بسمل نمی شویم
تا انتقام خویش ز فرصت نمی کشیم

کی می شویم محرم خاک رهش اسیر
تا توتیای گرد کدورت نمی کشیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.