۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱۱

زاهد به جان زهد که آزار من مکن
بیجا میانجی من و دلدار من مکن

مشرب هم از کمینه غلامان مذهب است
ایمان خشک اینهمه در کار من مکن

اقرار دیر و صومعه بشنو ز جوش می
دیگر میا و دعوی انکار من مکن

ایمان ناقصی که ندارم بیا ببین
تسبیح شید رشته زنار من مکن

من کفر محض و چشمه ایمان دل من است
سر بسته گفتمت به کس اظهار من مکن

ایمان محمد و علی و یازده امام
گفتم اسیر اینهمه آزار من مکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.