۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴۲

طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای
صد ناوک بلا به دل ما شکسته ای

می شوخ و سبزه دلکش و سنبل گرفته (رو)
می خورده ای و زلف چلیپا شکسته ای

بیباکی از تو شعله و چالاکی از تو سرد
پامال جلوه های تو هر جا شکسته ای

گلزار بی نیازی باغ توکل است
خاری اگر به پای تمنا شکسته ای

رعناتر از بهاری و زیباتر از نگار
بازار سروها صف گلهای شکسته ای

خوارش مبین اسیر که پرورده غم است
گوهر ندیده همچو دل ما شکسته ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.