هوش مصنوعی:
متن بالا از غزلی عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به بیان دردها و رنجهای عشق و دوری از معشوق میپردازد. در این شعر، شاعر از بیوفایی و بیتوجهی معشوق شکایت کرده و به انتقاد از رفتارهای او میپردازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند مبارزه با نفس و پشیمانی از اعمال گذشته دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مبارزه با نفس و پشیمانی نیاز به درک عمیقتری از زندگی و تجربیات انسانی دارند.
شمارهٔ ۸۶۹
دل کشته آرزوست می گویی
بی مغزی و حرف پوست می گویی
غافل دلت از زبان زهی خجلت
بی فایده دوست دوست می گویی
وحشت نکشیده سرمه در چشمت
گل محرم رنگ و بوست می گویی
سجاده گریه ای نیفکندی
رحمت نم آبروست می گویی
با دشمن نفس آشتی کردی
فردا چه جواب دوست می گویی
از خویش اسیر خوش خبر داری
بی مغز همین کدوست می گویی
بی مغزی و حرف پوست می گویی
غافل دلت از زبان زهی خجلت
بی فایده دوست دوست می گویی
وحشت نکشیده سرمه در چشمت
گل محرم رنگ و بوست می گویی
سجاده گریه ای نیفکندی
رحمت نم آبروست می گویی
با دشمن نفس آشتی کردی
فردا چه جواب دوست می گویی
از خویش اسیر خوش خبر داری
بی مغز همین کدوست می گویی
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.