هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجهای عاطفی و ناامیدیهای خود سخن میگوید. او از شکستهای پیدرپی، خیانت دوست و دلتنگیهای بیپایان مینالد. تصاویری مانند ساقی که در خونخوردن او صرفه میجوید، آیینهای که دوست را دشمن نشان میدهد و غنچهای که هرگز فرصت شکفتن نمییابد، همگی بر عمق ناامیدی و اندوه شاعر تأکید دارند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و روانشناختی مانند شکست، خیانت و ناامیدی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۷
گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من دیده است
طالعم را توبه در اوج شکستن دیده است
کی فراموشم شود وحشت پرستیهای دل
دوست هم خود را در این آیینه دشمن دیده است
ظرف دلتنگی نداری لاف رسوایی مزن
غنچه این باغ کی فال شکفتن دیده است
طالعم را توبه در اوج شکستن دیده است
کی فراموشم شود وحشت پرستیهای دل
دوست هم خود را در این آیینه دشمن دیده است
ظرف دلتنگی نداری لاف رسوایی مزن
غنچه این باغ کی فال شکفتن دیده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.