۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹

درد می دردی به ایاغت نرسیده است
بوی گل داغی به دماغت نرسیده است

عاشق زکجا شکوه کجا این چه خیالی است
پیداست کزین باده دماغت نرسیده است

سبز است ز خون دل ما حاصلت ای چرخ
این است که یک میوه باغت نرسیده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.