هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه خود سخن میگوید و بیان میکند که چگونه میتوان با وجود دردها و رنجها، زیباییها و امیدها را نیز دید. او از خاموشی و تنهایی خود میگوید اما اشاره میکند که حتی از غنچهها نیز میتوان درسهای زندگی آموخت. در نهایت، شاعر به از دست دادن عزیزی اشاره میکند و درد این فقدان را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند فقدان و اندوه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۷۸
افسون غم ز خاطر من می توان گرفت
راه شکفتگی به چمن می توان گرفت
در گلشنی گداخته خاموشیت مرا
کز غنچه هم گلاب سخن می توان گرفت
دارد شهید زندگیم بی تو آسمان
خون مرا ز کشتن من می توان گرفت
راه شکفتگی به چمن می توان گرفت
در گلشنی گداخته خاموشیت مرا
کز غنچه هم گلاب سخن می توان گرفت
دارد شهید زندگیم بی تو آسمان
خون مرا ز کشتن من می توان گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.