۱۴۴ بار خوانده شده
گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد
کجا دل طاقت حیرانی دیدار می آرد
ز راز دل حجاب عشق می بندد زبانم را
ترحم با منش هرگاه در گفتار می آرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کجا دل طاقت حیرانی دیدار می آرد
ز راز دل حجاب عشق می بندد زبانم را
ترحم با منش هرگاه در گفتار می آرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.