۱۲۶ بار خوانده شده
کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می برد
می شود خون گر دلم نام تمنا می برد
عقل زاهد می کند گر ترک این سودای خام
جنس بالا دستی از بازار مینا می برد
عشق یوسف را چراغ بزم زندان می کند
گر عنان طاقت از دست زلیخا می برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
می شود خون گر دلم نام تمنا می برد
عقل زاهد می کند گر ترک این سودای خام
جنس بالا دستی از بازار مینا می برد
عشق یوسف را چراغ بزم زندان می کند
گر عنان طاقت از دست زلیخا می برد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.