هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان خود سخن میگوید. او عشق را به آتش تشبیه میکند که نه تنها دل و دین، بلکه حتی سایهاش را نیز میسوزاند. شاعر از اندیشههای شبانه و عشق بیقرار خود میگوید و اینکه حتی نفسهایش نیز از همین عشق میسوزد. همچنین، او از صافی سینه و آیینهوار بودن دلش سخن میگوید، اما اگر اندیشهای ناخوشایند در آن راه یابد، میسوزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند سوزش عشق و اندوه ناشی از آن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۵۱
آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد
گر فتد سایه عشق به زمین می سوزد
فکر شبگیر سر کوی تو دارد در سر
پیک آهم نفسم از بهر همین می سوزد
سینه صافی است مرا صیقل آیینه اسیر
گر نماید دلم اندیشه کین می سوزد
گر فتد سایه عشق به زمین می سوزد
فکر شبگیر سر کوی تو دارد در سر
پیک آهم نفسم از بهر همین می سوزد
سینه صافی است مرا صیقل آیینه اسیر
گر نماید دلم اندیشه کین می سوزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.