هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات عمیق عاشقانه و دردناک خود سخن میگوید. او از تواضع و تعظیم نکردن خود در برابر عشق یاد میکند و از عشقی خداساز که نصیبش شده است، سخن میگوید. اعضای بدنش در کشمکش لذت درد هستند و طبیب او را به دلیل پرهیز از فراغت، در بستر سیماب (بیقراری) انداخته است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۰۱
در بزم تواضع طلبی سخت غریبم
خونگرمی تعظیم نداده است فریبم
آن خسته عشقم که ز پرهیز فراغت
در بستر سیماب فکنده است طبیبم
اعضا همه در کشمکش لذت دردند
زین عشق خداساز که گردیده نصیبم
خونگرمی تعظیم نداده است فریبم
آن خسته عشقم که ز پرهیز فراغت
در بستر سیماب فکنده است طبیبم
اعضا همه در کشمکش لذت دردند
زین عشق خداساز که گردیده نصیبم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.