هوش مصنوعی:
شاعر از تضادهای زندگی خود میگوید: از دشمن میگریزد، اما دوست به جنگش میآید. او از بخت دو رنگ خود و ناآگاهی از آینده شکایت دارد و بیان میکند که نه ادعای صداقت دارد و نه از بیمهری گله میکند، فقط میداند که سرنوشت با او بازی میکند. شاعر با وجود توانایی در نشان دادن شجاعت، از درگیری میگریزد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 15 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوعاتی مانند تضادهای زندگی و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۲۶
ز دشمن می گریزم، دوست می آید به جنگ من
نمی دانم چه در سر دارد این بخت دو رنگ من
نه لاف سینه صافی می زنم، نی داد بیمهری
همین دانم که گلبازی کند با شیشه سنگ من
به صد بیدست و پایی لاف جرأت میتوانم زد
گریزانم گریزانم که می آید به جنگ من
نمی دانم چه در سر دارد این بخت دو رنگ من
نه لاف سینه صافی می زنم، نی داد بیمهری
همین دانم که گلبازی کند با شیشه سنگ من
به صد بیدست و پایی لاف جرأت میتوانم زد
گریزانم گریزانم که می آید به جنگ من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.