هوش مصنوعی: در این متن، ارسلان با اشاره به طالع خود از سوی خداوند، ادعا می‌کند که اگر دست به خاک بزند، گوهر از زمین برمی‌آورد. او این کار را انجام می‌دهد و انگشتری ارزشمند پیدا می‌کند. شاه با دیدن این صحنه، انگشتر را می‌خرد و به او پاداش می‌دهد. ارسلان سپس به توانایی خود در کسب ثروت اشاره می‌کند.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و تمثیلی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و الهام‌بخش است. همچنین استفاده از زبان شعرگونه ممکن است برای کودکان کوچکتر پیچیده باشد.

بخش ۱۹۰ - جواب دادن بازرگان پادشاه را

گفت دارم طالعی ای ارسلان
نه ز خود بل از خداوند جهان

گه زنم گر دست بر خاک اینچنین
دست من گوهر برآرد از زمین

دست برد و مشت خاکی بر گرفت
از پی تمثیل نز بهر شگفت

کف گشود انگشتر شه شد عیان
همچو خورشید از میان آسمان

شه ز جا جست و گرفت انگشتری
گفت خرمای تورا من مشتری

پس بهر دینار دادش منفعت
پنج دینار دگر از مرحمت

گفت تاجرزاده با آن آشنا
طالع من همچنین است از وفا

از وقوف و کاردانی خود مپرس
زر به سوی خانه آرم ترس ترس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸۹ - داستان آن بازرگان که خرما از بغداد به بصره برد بفروشد
گوهر بعدی:بخش ۱۹۱ - تتمه حکایت پسر مهتر تاجر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.