۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳

غیر خون آبروی توده ی زحمت کش نیست
باد بر هم زن خاکستر این آتش نیست

هست سیم و زر ما پاک دلان پاکی قلب
قلب قلب است که درگاه محک، بی غش نیست

در کمان خانه ی ابروی تو در گاه نگاه
تیرهاییست که در ترکش کی آرش نیست

من نه تنها ز غم عشق تو دیوانه شدم
عاقلی نیست که مجنون تو لیلی وش نیست

بهر تسخیر ادا می کند این شیخ ریا
آنچه در قاعده سیبوی واخفش نیست

همه از کثرت بدبختی خود می نالند
گوییا در همه آفاق کسی دلخوش نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.