هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج درونی، ناامیدی از درمان دردها، انتقاد از فساد و بیعدالتی در جامعه، و دعوت به رهایی از تعلقات و رسیدن به صفا و سادگی سخن می‌گوید. شاعر از غم و خموشی، افسردگی و جوشش درونی، و همچنین از فساد حاکمان و مفتخواران انتقاد می‌کند و در نهایت به مخاطب توصیه می‌کند که به دنبال سادگی و صفا باشد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و انتقادهای اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فساد و بیعدالتی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۸۹

دل ز غم یک پرده خون شد پرده پوشی تا به کی
جان ز تن با ناله بیرون شد خموشی تا به کی

چون خم از خونابه های دل دهان کف کرده است
با همه افسردگی این گرم جوشی تا به کی

درد بیدرمان ز کوشش کی مداوا می کند
ای طبیب چاره جو بیهوده کوشی تا به کی

پیرو اشراف داد نوع خواهی می زند
با سرشت دیو دعوی سروشی تا به کی

مفتخور را با زر ملت فروشی می خرید
ای گروه مفتخر ملت فروشی تا به کی

رنگ بیرنگی طلب کن ساده جوئی تا به کی
مست صهبای صفا شو باده نوشی تا به کی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.