۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۱

آن روز که حرف عشق بشنفت دلم
شب تا به سحر میان خون خفت دلم

از بسکه خزان نامرادی دیدم
صد بار بهار آمد و نشکفت دلم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.