هوش مصنوعی:
شاعر از درد عشق و ناکامیهایش میگوید که باعث شده قلبش علیرغم گذشت بهارهای متعدد، هرگز شاد نشود.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غمانگیز است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۸۱
آن روز که حرف عشق بشنفت دلم
شب تا به سحر میان خون خفت دلم
از بسکه خزان نامرادی دیدم
صد بار بهار آمد و نشکفت دلم
شب تا به سحر میان خون خفت دلم
از بسکه خزان نامرادی دیدم
صد بار بهار آمد و نشکفت دلم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.