هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از وضعیت کنونی ایران است. او از اشک خونی، غم درونی، و ناامیدی از وضعیت کشور می‌گوید. شاعر به ناتوانی زبان‌آوران وطن، سکوت مردم در برابر زبونی، و افتادن درفش کیانی اشاره می‌کند. همچنین، او از بی‌کفایتی وزیران و وکیلانی که باید حافظ ملت باشند، انتقاد می‌کند و از طغیان سرکردگان و دردهای درونی می‌نالد. در پایان، شاعر امیدوار است که شمشیر فرزندان ایران بتواند تغییر ایجاد کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق اجتماعی، انتقادی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتقاد از حکومت و بیان دردهای ملی نیاز به درک بالاتری از مسائل سیاسی و تاریخی دارد.

شمارهٔ ۱۰ - چکامه وطنی

مرا بارد از دیدگان اشک خونی
بر احوال ایران و حال کنونی

غریقم سراپای در آب و آتش
ز آه درونی ز اشک برونی

زبان آوران وطن را چه آمد
که لب بسته خو کرده با این زبونی

چه شد ملتی را که یزدان ز قدرت
همی داد بر اهل عالم فزونی

چنین گشته خون سرد و افسرده آن سان
که گویی کند دیوشان رهنمونی

نه گوشی است ما را که سازیم اصغا
زنای وطن صوت آن یرحمونی

نه چشمی که بینیم خوار اوفتاده
درفش کیان از کیان درنگونی

وزیری که باید مقام وطن را
رساند به اعلی رهاند ز دونی

کند مستبدانه کار و نداند
بود مملکت کنستی توسیونی

وکیلی که باید پی حفظ ملت
کند بی قراری کند بی سکونی

دم نزع ایران کند با تفنن
به تقلیل تکثیر رأی آزمونی

سرافراز سرکرده ای را که باید
به هیجا قشون را نماید ستونی

سرآورده یکسر به طغیان و دارد
چو حیوان سرکش هوای حرونی

خلیل وطن را ز نمرودیان بین
به جان آتش از دردهای درونی

مگر آب شمشیر ابنای ایران
کند کار فرمان یا نار کونی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.