۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

ای وطن پرور ایرانی با مسلک و هوش
هان مکن جوش و خروش

پندهای من با تجربه بنمای به گوش
گر تویی پند نیوش

اجنبی گر به مثل می دهدت ساغر نوش
نوش نیش است منوش

وز پی خستن او در همه اوقات بکوش
تا توان داری و توش
که عدو دوست نگردد به خداگر نبی است
اجنبی اجنبی است

من سرگشته چو پرگار جهان گردیدم
رنجها بکشیدم

پابرهنه ره دشت و دره را ببریدم
دست غم بگزیدم

حالت ملت عثمانی و ژرمن دیدم
خوب و بد بشنیدم

باز برگشته و از اجنبیان نومیدم
حالیا فهمیدم
که اگر شیخ خورد گول اجانب صبی است
اجنبی اجنبی است

تو مپندار کند کار کسی بهر کسی
قدر بال مگسی

تو عبث منتظر ناله و بانگ جرسی
کاروان رفت بسی

فارس فارس تویی از چه نتازی فرسی
پیش آور نه پسی

همه دزدند در این ملک ندیدم عسسی
یا یکی دادرسی
هر چه گویم تو مگو گفته ی زیر لبی است
اجنبی اجنبی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - چکامه وطنی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - لرد کرزن عصبانی شده است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.