۲۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶ - تهران - آذربایجان

بود اگر تهران دمی در یاد آذربایجان
بر فلک می رفت کی فریاد آذربایجان

خاک خود خواه خطر خیز ری بی آبروی
داد بر باد فنا بنیاد آذربایجان

یک سر از بی اعتنایی های تهران شد خراب
خطه ی مینووش آباد آذربایجان

از فشار خارج و داخل زمانی شاد نیست
خاطر غم دیده ی ناشاد آذربایجان

مکری و سلدوز و سلماس و خوی و ساوجبلاغ
سر به سر پامال شد ز اکراد آذربایجان

از ارومی بانگ هل من ناصروینصر بلند
کو معینی تا کند امداد آذربایجان

خصم خیره بخت تیره والی از اهمال سست
سخت اندر زحمتند افراد آذربایجان

نیست رسم داد کز بیداد شخصی خودپرست
کر شود گوش فلک از داد آذربایجان

کی روا باشد به بند بندگی گردد اسیر
ملت با غیرت آزاد آذربایجان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵ - قسمتی از قصیده در انتقاد قرارداد وثوق الدوله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷ - قوام السلطنه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.