هوش مصنوعی: شاعر در این متن از لذت‌های زندگی مانند نوشیدن جام صبوح در صبح و زیبایی‌های طبیعت سخن می‌گوید، اما در عین حال از دردهای عاطفی مانند دل مجروح و رقیب عشقی نیز یاد می‌کند. او به این نکته اشاره می‌کند که گاهی امنیت و آرامش ظاهری (مانند اشک چشم) نمی‌تواند دردهای درونی را التیام بخشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۰۲

ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح
که صبح موسم عیش است و راح لذت روح

صباح عید و لب جویبار و جام صبوح
روا بود که پشیمان شود ز تو به نصوح

چه سود از این که لبش مرهم جراحت هاست
مرا که هست جگر داغدار و دل مجروح

دری که هست بدست رقیب ما مفتاح
روا بود که نباشد به روی ما مفتوح

چه سود کایمنی از اشک چشم خویش (سحاب)
همین نه بس که سلامت بود سفینه ی نوح
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.