هوش مصنوعی: این شعر از رنج‌های عاشقانه، پیری و ناتوانی، و درد هجران سخن می‌گوید. شاعر از غم و حسرت خود می‌نالد و آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند. همچنین، اشاراتی به ناسازگاری دنیا و امید به وصال دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، دردهای روحی و اشارات به پیری و ناتوانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات عرفانی و کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۳۱۵

ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی
برو به میکده یکچند تا جوان آئی

به بزم وصل من اغیار ره کجا یابد؟
اگر ز چشم فلک در برم نهان آئی

خبر ز حسرت من در زوال حسن رخش
شوی اگر به چمن موسم خزان آئی

تن ضعیف فرو مانده زیر بار دلم
ز بسکه بر دلم ای بار غم گران آئی

چه شعله ها که مرا از زبان زبانه کشد
چو ای حدیث غم هجر بر زبان آئی

همیشه گویم اگر بینمت سپارم جان
مگر که بر سرم از بهر امتحان آئی

همین نه سنگ بنالد ز ناله ام شاید
اگر به پیش تو نالم تو در فغان آئی

به عاشقان بت ناسازگار ما سازد
اگر تو بر سر سازش به آسمانی آئی

سحاب رشک گهی بر غریق عشق بری
که خود بساحل از این بحر بیکران آئی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.