هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فراموش شدن توسط معشوق شکایت می‌کند، اما با وجود این، همچنان به یاد اوست و آرزوی وصال دارد. او از درد عشق و هجران می‌نالد و بیان می‌کند که عشق معشوق تمام وجودش را فرا گرفته است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آن‌ها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند «زهر و تریاک و گل و خار» ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۵

گرچه کردی تو به یک بار فراموش مرا
نرود یاد تو از خاطر مدهوش مرا

از خدا دولت وصلت به دعا می خواهم
تا کشی رغم بداندیش در آغوش مرا

زهر و تریاک و گل و خار به هم بنهادند
چند گویی که برو نیش تو را نوش مرا

چون مرا بخت وصال تو نباشد اولیست
بار هجر تو کشیدن به سر و دوش مرا

گفتم از درد و غم عشق فغان بردارم
می کند وعده ی دیدار تو خاموش مرا

جوش سودای غم عشق تو در سر دارم
سر همانا که رود بر سر این جوش مرا

درد عشق تو گر از خلق نهان داشتمی
برگرفت از دو جهان عشق تو سرپوش مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.