هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد فراق و عشق را بیان می‌کند. شاعر از رنج دوری معشوق و اشتیاق به وصال او می‌گوید و از تأثیر عمیق این عشق بر دل و جان خود سخن می‌راند. همچنین، امید و ناامیدی در عشق و ماندگاری محبت در وجود انسان از دیگر مضامین این شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند رنج و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۶

نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما
به وصل خویش مگر حل کنی تو مشکل ما

به درد عشق رخت ای نگار سنگین دل
بگو چه شد بجز از خون دیده حاصل ما

غم فراق و دل ریش و سینه ی پردرد
به غیر از این دو سه چیزی نشد مداخل ما

ز آتش دل و آه سحر به مهر رخت
بجز درخت محبّت نروید از گل ما

امید بود مرا کز تو برخورم هیهات
کجا شد آن همه اندیشه های باطل ما

چو بگذری به سر خاک ما پس از صد سال
یقین که مهر تو باقیست در مفاصل ما

بیا و چشمه ی چشم جهان مفرّح کن
که سر و قدّ تو رستست راست در دل ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.