هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و اشتیاق به دیدار یار می‌نالد. او از توبه و پشیمانی خود می‌گوید اما در نهایت عشق و دلبستگی به معشوق بر همه چیز غلبه دارد. شاعر از لذت‌های شب وصل و همنشینی با معشوق سخن می‌گوید و از سنگینی دل شکسته خود در فراق یار می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۷

چون مرا هر دو جهان از توبه کامست امشب
پای مرغ شب وصل تو به دامست امشب

گر کنم سر به فدای شب وصلت چه شود
چون دلم را سر زلف تو مقامست امشب

گرچه آن ماه تمامم ز لبش کام نداد
هر قدر لطف که فرمود تمامست امشب

خواب در دیده ما نیست نگارا شب وصل
که مرا با رخ تو خواب حرامست امشب

به یکی بوسه دل خسته ی ما را بنواز
چون تو سرمستی و انعام تو عامست امشب

دارم از دولت تو مطرب و ساقی و ندیم
لب جوی و رخ دلدار مدامست امشب

دلبرا سنگ فراقت به دلم باز مزن
چون دل خسته ی محنت زده جامست امشب

گفتمش مدّت عمریست که تا سوخته ام
در غمت، گفت که اندیشه ی خامست امشب

گفتمش تا به کی این صبر که تلخم شد کام
کام دل ده که مرا نوبت کامست امشب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.