هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و دوری معشوق شکایت می‌کند و از بی‌توجهی او به رنج‌هایش می‌نالد. او از عشق شدید به معشوق و رنج‌های ناشی از هجران سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ پندی نمی‌تواند درد فراق او را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۶۸

نیاری چرا یاد ما ای حبیب
نپرسی ز دردم چرا ای طبیب

من خسته دل در فراق رخت
چه گویم چه دیدم ز جور رقیب

ز خوان وصالت من خسته را
تو گویی نیاید بجز غم نصیب

ز دست غمت جان رسیدم به لب
نگفتی که چونست مسکین غریب

ز عشق رخ همچو گلبرگ تو
همی نالم از شوق چون عندلیب

کسی را که درد تو درمان بود
کجا گوش دارد به پند ادیب

ز هجرت به جان از غم آمد جهان
بنالد چو بلبل ز جور حبیب
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.