۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹

ای بر دل من مهر تو هر لحظه ز یادت
یکبار نظر کن به من از روی ارادت

یک لحظه مرا یاد نکردی ز سر لطف
شرم از من بیچاره ی دلسوخته بادت

آن کس که مرا از تو به ناکام جدا کرد
وقت شدنش یاد مماناد شهادت

چشمش به تو روشن شد و خاطر به تو خرّم
دوران چو تو را دید به هنگام ولادت

در روی دل افروز تو چون آینه پیداست
الطاف خداوندی و آثار سعادت

رنجور فراقست دل از روی تلطّف
دریاب دل خسته ی ما را به عیادت

از دست بشد جان جهان در غمت و نیست
امکان که کند باز دل از مهر تو عادت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.