هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است که با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی مانند زلف کمندگون و دل بندگشته، عشق و دلبستگی را به تصویر می‌کشد. شاعر از رنج‌های عشق و دوری می‌گوید و در عین حال، به دنبال رهایی و وصال است. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند رهایی از بندهای دنیوی و تقرب به حق وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایین دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۸۰

آزاد سرو بستان از جان شدیم بندت
از چشم زخم دوران یارب مبا گزندت

چون دل به بند زلفت بستم ز روی اخلاص
من چون خلاص خواهم ای نازنین ز بندت

زلفت کمند دلها من آهوی گرفتار
سر چون کشم نگویی ای دوست از کمندت

از حق مگیر ای دل در عالم حقیقت
منصور وار خود را بردار کن ز بندت

مسکین دل بلاکش دلدار سرو بالا
ننشست آخر الامر تا در بلا فکندت

با دشمنان توان زیست با دوستان به عزّت
دشمن نه ای ولیکن بر دوست کی نهندت

صبر از لب چو نوشت تلخست نیک دانی
تا کی توان صبوری از لعل همچو قندت

تا کم رسد به رویت از چشم بد گزندی
بر روی همچو آتش خالیست چون سپندت

من بد نمی پسندم بر روی دلپذیرت
گر خود دل تو باری بد بر جهان پسندت
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.