هوش مصنوعی:
شاعر در این متن با سرو (نمادی از معشوق) گفتوگو میکند و از تغییر رفتار و سرکشی او میپرسد. سرو پاسخ میدهد که عشق و هوس تنها مختص شاعر نیست و به او هشدار میدهد که دود دلش به بالا میرود. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق میگوید و از آرزوی دیدن او و بوسهای از لعل لبش سخن میراند. در پایان، شاعر از معشوق میپرسد که دلیل یار بودنشان در جهان چیست.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۹۵
ای سرو چمن چو قامتت راست
با ما تو بگو که آن چه بالاست
میلت سوی ما بدی همیشه
این سرکشی تو از چه برخاست
زنهار تو سرمکش ز ما زانک
سرسبزی سرو نیز از ماست
گفتا که مکن خیال باطل
کاین عشق و هوس تو را نه تنهاست
رحمی چو نکرد او بر آن دل
گفتم نه دلست سنگ خاراست
از دود دلم بُتا حذر کن
کش میل همیشه سوی بالاست
با قد خوش تو سرو بستان
دعوی نکند ورا چه یاراست
ای ماه دو هفته با همه حسن
از شرم رخ تو در کم و کاست
ای دوست در آرزوی رویت
دانم که نخفت دیده شبهاست
بیچاره دل ضعیف ما را
از لعل تو بوسه ای تمنّاست
گفتا به جهان تو یار بودیم
گفتم تو بگو که از چه پیداست
با ما تو بگو که آن چه بالاست
میلت سوی ما بدی همیشه
این سرکشی تو از چه برخاست
زنهار تو سرمکش ز ما زانک
سرسبزی سرو نیز از ماست
گفتا که مکن خیال باطل
کاین عشق و هوس تو را نه تنهاست
رحمی چو نکرد او بر آن دل
گفتم نه دلست سنگ خاراست
از دود دلم بُتا حذر کن
کش میل همیشه سوی بالاست
با قد خوش تو سرو بستان
دعوی نکند ورا چه یاراست
ای ماه دو هفته با همه حسن
از شرم رخ تو در کم و کاست
ای دوست در آرزوی رویت
دانم که نخفت دیده شبهاست
بیچاره دل ضعیف ما را
از لعل تو بوسه ای تمنّاست
گفتا به جهان تو یار بودیم
گفتم تو بگو که از چه پیداست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.