هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق، هجران، وفاداری و جفای معشوق سخن می‌گوید. او از درد دوری و بی‌مهری یار شکایت می‌کند، اما همچنان به عشق و وفاداری خود پایبند است. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و از جفا دست بردارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۳

سعادت یار و دولت همنشین است
کسی را کان رخ مهوش قرین است

بتا دوری نمی خواهم ز رویت
صلاح کار من گویی در این است

نداری مهربانی با من ای دوست
به جان تو که می دانم چنین است

هزاران داغ و درد از روز هجران
به جانم زان مه زهره جبین است

به محراب دو ابرویت کنم روی
به تخصیصم دعا در راه دین است

نگارینا جفا کردی و رفتی
وفا و دوستی با ما همین است

اگر تو بی وفایی پیشه کردی
مرا مذهب نگارینا نه این است

گرم جان بخشی و گر دل ستانی
جهان باری به جان و دل رهین است

عزیزان چون مرا بینند گویند
مکن ترکش که یاری نازنین است

ترحم نیستت در دل نگارا
مگر آن دل که داری آهنین است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.