۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴

ترا با ما بگو جانا چه کین است
که با ما دایماً رایت چنین است

به چشم خشم در ما بنگری تیز
دو طاق ابروانت پر ز چین است

ندارم در غمت یک دوست باری
چه گویم دشمنم یک رو زمین است

ولیکن دوست پروردن ندانی
به عاشق کشتنت صد آفرین است

به جور از دوست برگشتن ندانم
غمت در دل مرا نقش نگین است

کسی کاو از جفا برگردد از دوست
در این مذهب ورا نه دل نه دین است

بشد عمری مسلمانان که در دل
مرا مهر رخ آن مه جبین است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.