هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر دل‌تنگی و عشق عمیق شاعر به معشوق است. او از بی‌وفایی و جفای معشوق شکایت می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ‌کس جز معشوق در دل و ذهنش جای ندارد. شاعر از درد فراق و تیرهای جفای معشوق می‌نالد و از او می‌خواهد که بیش از این به قلب شکسته‌اش آسیب نزند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند بی‌وفایی و جفا ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳۰

جز خیال رخ تو در دل ما ننشستست
مهر از آن روی چو ماه تو دلم بگسستست

سرگذستیست مرا دوش که ای سرو سهی
جز خیال تو کسی بر سر ما نگذشتست

بی وفایی مکن ای دوست که هرگز چون تو
در جهان هیچ کسی عهد و وفا نشکستست

در هوای سر کوی تو دلم مسکینم
شاه بازیست مقید که پرش بربستست

در چمن گرچه به دسته گل رنگین بندند
در سرچشمه ی جان سرو قدش بررستست

بیش از این تیغ ستم هیچ مزن بر جانم
که دل خسته ام از تیر جفایت خستست

ناوک غمزه دگر بر دل رنجور مزن
که چو ابروت فغانم به فلک پیوستست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.