هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی، توصیف زیبایی معشوق و تأثیر آن بر شاعر است. شاعر از قامت بلند و زیبای معشوق، تأثیر دیدار او بر سلامت بیننده، و درد فراق و عشق نافرجام خود سخن می‌گوید. همچنین، از اسارت دل در دام زلف معشوق و وفاداری به او یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۳۱

آن سروناز بین که چه خوش راست قامتست
چون بگذرد به باغ ز قدّش قیامتست

هرکس که صبحدم نظری کرد بر قدش
تحقیق شد که عاقبتش بر سلامتست

چون بگذری به ناز به بستان سرای دل
سرو از میان جان به چمن در قیامتست

عمریست تا که این دل مسکین مستمند
از شدّت فراق تو اندر ملامتست

بردی تو از برم دل و دادی به دست هجر
مسکین دلم ز غصّه ی تو در ندامتست

مرغ دلم مقید زلف تو شد ز جان
نیکش نگاه دار کنون چون بدامتست

پیوسته دل به صبح رخ تو چو ابرویت
در بند طرّه ی سر زلف چو دامتست

ای ماه مهربان که به بام ایستاده ای
خورشید خاوری ز دل و جان غلامتست

با کس وفا نکرد جهان خوش برآ، دمی
خوش بگذران تو عمر، جهان چون به کامتست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.